روشهای تائو برای تبدیل تنش و ناراحتی به شادابی
مانتاک چیا
ترجمۀ مهناز آو
کتاب “روشهای تائو برای تبدیل تنش و ناراحتی به شادابی” اثر دکتر مانتاک چیا به ترجمه خانم مهناز آو خدمت شما عزیزان معرفی میشود. در این کتاب بسیار مفید درباره مکتب تائو، انواع بیماریهای جسمی و روحی و نحوه درمان آنها با استفاده از نیروهای درونی است. در این کتاب بخصوص در مورد درمان ناراحتیهای روحی و عصبی و تبدیل حالت روحی بدن از ناراحتی به شادابی توضیح مفصل داده شده است.
تائو نوعی خود درمانی برای پیشگیری از بیماری ها و تنش و جنبه های مختلف زندگی است . کلید اصلی آن برای انرژی حیاتی یا درونی انسان , انجام تمرین های ساده و فعالیت های جسمی است . این انرژی حیاتی با طب سوزنی نیز در بدن جریان می یابد و باعث سلامتی ، سرزندگی ، تعادل احساسات ، بیان معنوی و خلاق میشود.
تاریخ اندیشه چینی به گذشته ای بسیار دور بازمی گردد که چینی ها برحسب دوران اقتدار و سلسله حکمرانان آن سرزمین، آن را به ادوار مختلف تقسیم نموده و نامگذاری کرده اند. از این میان دوره جو (۱۱۲۲-۲۵۶ ق.م) عصر طلایی تفکر چینی به حساب می آید که بنیان فرهنگ و اندیشه چینی در آن نهاده شد، به خصوص قرن ششم تا سوم قبل از میلاد که دوره شکوفایی فلسفه باستانی چین و پیدایش «صد مکتب» بود که از میان آنها مکاتب کنفوسیوس و تائو دارای اهمیت فراوانی می باشند.
ویژگی کلی اندیشه چینی که نظر اکثر محققان را به خود جلب کرده تعلق خاطر آن به سیاست، ادبیات، هنرهای زیبا و بیش از همه اخلاق و روابط اجتماعی به جای مباحث متافیزیکی است. البته آیین تائو در این میان یک استثناست. بدین لحاظ ذهن و دل چینی به جای آنکه در اندیشه خدا و سایر موضوعات و مفاهیم دینی و متافیزیکی بوده باشد، بیشتر معطوف به انسان در مقام عضوی از اجتماع و جزئی از طبیعت بوده و در اندیشه هماهنگی بین این سه به سر برده است و بیش از آنکه اخروی باشد دنیوی بوده است و هر دستگاه بزرگ اندیشه چینی در آغاز همچون یک فلسفه تربیت نفس می شکفد و تنها از سر اتفاق است که شکل آیین دینی به خود می گیرد.
در این نظام اندیشگی چهار مکتب مهم کنفوسیوس، موزه، تائو و قانون از نظر تأثیر بزرگی که در زندگی چینی داشتند میدان کلی فلسفه چینی را دربرمی گیرند. هشت فیلسوف بزرگ دوره «جو» نمایندگان این نظامهای فلسفی اند. یعنی کنفوسیوس، منسیوس، لائوتزو، جوانگ زه، یانگ جو، موزه، سیون زه و هان فی زه. مکاتب دیگر چیزی جز شاخه های این جریان و سخنگویان آنها نیستند. دو کرانه اصلی تفکر فلسفی چینی اندیشه کنفوسیوس و تفکر تائویی است که اولی انسان گرا و زمینی است و دومی عرفانی و آن جهانی و تعارض پرسابقه بین این دو جریان، نوعی تعادل را در اندیشه چینی موجب شده است.